جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ب.ظ
افسانه ...
دوختم لبهای بختم را به بال کفتر عشقت
دانه ای پاش و فرود اور لب دیوار احساست
شرابی در گلویش ریز ...
لبی گیر و صفایی کن ...
که این افسانه را پایان شیرینی
جز اینش نیست ...
94/11/25
04:54
پ ن
هذیان زندگی و مرگ و افسانه عمر
۹۴/۱۱/۳۰