چهارشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۲۴ ب.ظ
تجسم کن ...
مرا بی خود تجسم کن
مثال برگ پائیزی
گریزان از لگدهای مسافرها
پریشان از نگاه باد
جدا افتاده از مهتاب
غمین افتاده روی خاک
مرا بی خود تجسم کن
من بی تو پر از دردم
پر از دلواپسی ...
دوری ...
به روی گونه ام زخمی
ز آب چشمه شوری
که روزی روزن دل بود
مرا بی خود تجسم کن
مثال قایقی تنها
میان خشکی و دریا
و چشمش رو به هیچستان رویاها
من بی تو پر از هیچم
پر از خشکی
پر از بی باوری در خود
من بی تو پر از مرگم
پر از مرگم
پر از مرگم ...
94/12/04
03:28
۹۴/۱۲/۱۲